سالمندان اسمارت | آموزش مهارت استفاده از تلفن همراه هوشمند به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها

همشهری آنلاین- رابعه تیموری: اما بر خلاف او مادربزرگ آیهام از این که نمی‌تواند هدیه گرانقیمت نوه مهربانش را استفاده کند کلافه شده و سر کلاس همه هوش و حواسش را جمع می‌کند تا بتواند روش کار با گوشی اندرویدش را یاد بگیرد. همه‌چیز هم برایش لذت‌بخش است و وقتی متوجه می‌شود که چطور می‌تواند با پرسه‌زنی در شبکه‌های اجتماعی از اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی فامیل و دوست و آشنا باخبر شود، پیش از کامل کردن فهرست فالوئرهایش از کلاس بیرون نمی‌رود. او، خانم معلم و تعداد زیادی از مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایی که دوست دارند از دنیای تلفن‌های هوشمند سردرآورند، در دوره‌های آموزشی سرای محله خود شرکت می‌کنند. دوره‌های آموزشی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها مجزا از هم در چند سرای محله، خانه‌های سالمندان و مراکز فرهنگی گوشه کنار شهر برگزار می‌شود:

بیشتر بخوانید:هوشمندسازی، سالمندان را فراموش کرد

مبدا و مقصد نامعلوم

پیش از مربی سر رسیده‌اند و آموخته‌های‌شان را با هم ردوبدل می‌کنند. آیهام چند بار روش درخواست تاکسی اینترنتی را برای مادربزرگش توضیح داده و حتی برای هر یک از مراحل آن شکلکی مرتبط انتخاب کرده تا خوب یادش بماند، ولی مادربزرگ معنی و منظور شکلک‌ها را هم گاهی فراموش می‌کند و درحالی‌که راننده خودروی اینترنتی در آدرس مقصد انتظار او را می‌کشد، او در مبدا از حجم بی‌نظمی این سیستم مدرن خدمات‌رسانی در تعجب است! مادربزرگ باید امروز از مربی بخواهد روش ساده‌تری به او نشان دهد تا مبدا و مقصد سفر را درست انتخاب کند. چندان تاب و تحمل هم ندارد و همین‌که مربی پرحوصله کلاس از راه می‌رسد، سوال‌هایش شروع می‌شود: «وقتی تاکسی اینترنتی می‌گیریم چرا آدرس‌ها اشتباه درمی آیند؟» پرسش او در بحث مادربزرگ‌ها را باز می‌کند و آقای مربی جوان لابه لای خاطره‌گویی آنها به‌زحمت می‌تواند روش پیدا کردن مبدا و مقصد بر روی نقشه را برای‌شان توضیح دهد.

خیاط به کوزه افتاد

خانم معلم عمری به شاگردانش آموخته که «پرسیدن عیب نیست و ندانستن عیب است»، اما حالا که نوبت پشت نیمکت‌نشینی خودش رسیده، برایش سخت است که فوت‌وفن مسائلی مانند ایمن کردن تبادلات بانکی غیرحضوری و روش خرید آنلاین را از مربی کلاس بپرسد، اما به قول سیدفاطمه همین‌که خانم معلم بازنشسته سر کلاس این مربی جوان نشسته حرفش را ثابت کرده است. دختر سیدفاطمه در دوره ابتدایی دانش‌آموز خانم معلم بوده و حالا خودش همسایه و هم دوره‌ای خانم معلم است. پرداخت‌های بانکی و خریدهای آنلاین را همیشه دختر دانشجوی سیدفاطمه برایش انجام می‌دهد و حالا هم که مادر از گوشی هوشمند دست دوم او استفاده می‌کند این وظایف را از دوشش برنداشته است.

فضای مجازی و آدم‌های غریب

سیدفاطمه چند بار ناخواسته و اشتباه برای گروه‌های مجازی فامیل و همسایه‌ها عکس و پیام‌های خصوصی فرستاده و از فضای مجازی حسابی چشمش ترسیده است، ولی دخترش اصرار دارد که او مهارت‌های استفاده از این شبکه‌ها را بیاموزد تا بتواند در گروه‌های فامیل و همسایه‌ها احوال دیگران را بپرسد و از موضوعات مختلف بی‌خبر نماند. سیدفاطمه از این که دورهمی‌های همسایه‌ها از حیاط مجتمع آپارتمانی آنها به این فضای ناآشنا کشیده شده و او باید برای حال و احوال با آنها با تلفن همراهش کلنجار برود حسابی شاکی و ناراضی است. بیماری همسر سیدفاطمه را گرفتار کرده و نمی‌تواند در کلاس‌های سرای محله شرکت کند، ولی هر روز که سیدفاطمه از کلاس برمی گردد تا همه دانسته‌هایش را تمام‌وکمال برایش بازگو نکند، کوتاه نمی‌آید. آقا جعفر در یادگیری استعداد خوبی دارد و اگر سیدفاطمه هم آموزش‌های مربی را کامل و صحیح به او منتقل نکند، به کمک دو دختر جوانش و حتی ماهرتر از آنها می‌تواند برای خودش و سیدفاطمه نوبت پزشک بگیرد، قبوض آب و برق و تلفن را پرداخت کند و پیام‌های جذاب شبکه‌های اجتماعی را برای دخترانش گلچین و ارسال کند.

پست‌های دردسرساز

مسن‌ترین هم دوره‌ای سیدفاطمه، راحیل است که استوری‌های پردردسرش در اینستاگرام باعث شده پسرش او را در کلاس آموزشی ثبت‌نام کند. راحیل بعد از خرید تلفن همراه هوشمند ساعات زیادی از روزش را به وب گردی می‌گذراند و گاهی که قصد دارد در اینستاگرام ویدئو یا تصویری را ذخیره یا برای دیگران بفرستد، آن را پست می‌کند! تا مدتی پیش کم‌برکت شدن بسته‌های اینترنت تلفن همراه شکوه و گلایه راحیل خانم بود و هر چقدر مربی در مورد باید و نبایدهای مصرف اینترنت برایش توضیح می‌داد قانع نمی‌شد، اما حالا نوه‌هایش این مشکل را حل کرده‌اند و در روزهایی که راحیل خانم کلاس دارد، اینترنت همراه او را حسابی شارژ می‌کنند تا پیش از شروع کلاس همراه هم دوره‌هایش چند فیلم و ویدئوی طنز ببینند و یک دل سیر بخندند…
‌