به وقت آزادی | یک سانس خاطره بازی، ربع قرن بعد از یک آتش شهری
[ad_1]
همشهری آنلاین_مسعود میر:شهر، شهر فرنگ بود و سینمایی که در بهار سال ۱۳۴۸ در چهارراه عباس آباد به همین نام افتتاح شده بود چشم و چراغ سالن های سینمایی آن روزگار و محفل اهالی جدی سینما لقب داشت. انقلاب که شد چندی سینماها بی رونق شدند تا اینکه در سال ۱۳۵۹ شهر فرنگ به نام آزادی کارش را از سرگرفت. در برگه های تقویم آپارتچی های سینما آزادی دو حادثه نیم بند در سال های ۵۵ و ۶۹ ثبت شده بود اما همه چیز از بهار سال ۷۶ شروع شد.
آزادی آتشین
جمعه بیست و نهم فروردین سال ۱۳۷۶ است. نه وز از آغاز اکران آخرین ساخته فریدون حسن پور می گذرد. تعطیلات تابستانی را حمید جبلی نوشته و اسماعیل داورفر، بیوک میرزایی، جمشید اسماعیل خانی، فاطمه صادقی و البته شهنام شهابی و حامد کلاهداری در آن ایفای نقش کرده اند. قصه امین شاگرد اول مدرسه و برادر دوقلویش رامین که بخاطر تنبلی و تجدیدی همیشه مورد عتاب پدر است برای سینمای ایران انگار شگون نداشت و این بدیمنی راس ساعت یک و ربع آن روز بخصوص دامن سینمای آزادی را گرفت.
خبر مثل بمب در شهر پیچید که سینما آزادی طعمه حریق شده و دامنه آتش تا سینمای همسایه (شهر قصه) هم کشیده شده است. به گفته شاهدان عینی و آنهایی که آن روزگار با خبرنگار صفحه حوادث روزنامه همشهری گفتگو کردند آتش ابتدا در قسمت لژ سالن با صدایی مهیب آغاز می شود و چون دیوارهای سالن از جنس چوب و روکش ابر و مخمل کوب بوده است سرعت انتقال و انتشار آتش بسیار زیاد بوده است.
سئانس داغ
ظهر جمعه سینما خلوت بود، اندک تماشاگران توانستند جان سالن به در ببرند و البته حجم ویرانی انکار ناشدنی است. این شاید جمله اصلی در شرح حال وضعیت سینمایی بود که سوخت و بغض دودآلودش حدود یک دهه باقی ماند.
حمید فضیلتی مدیرعامل وقت سازمان آتش نشانی همان ظهر جمعه بیست و نهم فروردین سال ۱۳۷۶ در محل حاضر شد و بعد از پایان عملیات اطفا اعلام کرد: «بدلیل اینکه کارکنان سینما ابتدا تلاش کردند خودشان آتش را خاموش کنند و کمی دیر به آتش نشانی اطلاع دادند پرده ها و طبقات یک تا سه سینما کاملا سوخته و احتمال ریزش سقف هم بسیار زیاد است. » فضیلتی همچنین تاکید کرد که همکاران هشت ایستگاه آتش نشانی برای مهار این حادثه همکاری کرده اند و البته معضل اصلی در مهار آتش ریزش مواد مذاب فلزی از ساختمان بوده است.
برخاستن از خاکستر
آزادی کاملا سوخت و سینمای شهرقصه در همسایگی اش هم بخاطر احتمال ریزش دیواره ها و بروز حادثه خیابانی تخریب شد. ویرانه سوخته تقاطع خیابان شهید بهشتی(عباس آباد) و خالد اسلامبولی (وزرا) چند سالی به حال خود رها شد. یکبار خبر آمد که قرار است حوزه هنری بعنوان مالک سینما آنرا واگذار کند و یکبار خبر احتمال ساخته شدن مجتمع تجاری در آن زمین، صدای اهالی رسانه بخصوص بچه های مجله فیلم را دراورد که معتقد بودند سینما، سینماست و باید آزادی دوباره سینما شود.
بالاخره شهرداری تهران پا پیش گذاشت و طرح برگزیده برای بازسازی را دست گرفت و روز خاص برخاستن از خاکستر از راه رسید.
دوباره ۲۹ فروردین
سال ۱۳۸۵ بود، درست ۲۹ فروردین ماه که شهردار وقت تهران(محمدباقر قالیباف) سینما آزادی از نو ساخته شده را افتتاح کرد. ۵ سالنف دو رستوران، سه کافی شاپ، چهار طبقه تجاری و البته کرور کرور خاطره و نوستالژی و شوق دوباره درشهر سر بر آورده بود و این یعنی یک زخم از شهر کم شد.
حالا در آستانه ۲۹ فروردین، دقیقا ربع قرن بعد از آن ظهر جمعه که تعطیلات تابستانی آتش گرفت، می شود به سینما آزادی رفت. شاید نمادین ترین انتخاب، ساخته آخر ابراهیم حاتمی کیا باشد؛ موسی کلیم الله(به وقت طلوع).
امید به نجات را می شود با یک بلیت رزرو کرد و غرق شد در معجزه ای که هر چقدر آنابیس خواب گذار درباره اش هشدار دهد باز به وقوع می پیوندد.
سینما زنده است و تهران محبوب و خواستنی ما زنده است و این یعنی زندگی…
[ad_2]
منبع:همشهری آنلاین